جدول جو
جدول جو

معنی همباز شدن - جستجوی لغت در جدول جو

همباز شدن
((~. شُ دَ))
شریک شدن
تصویری از همباز شدن
تصویر همباز شدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شریک شدن: ولده ام گفت ای پسر، چون سلطان کسی را وزارت داد - اگر چه دوست دارد آن کس را - درهفته ای دشمن گیرد از آن جهت که همباز او شود در ملک و پادشاهی به انبازی نتوان کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگام شدن
تصویر همگام شدن
اقتدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انباز شدن
تصویر انباز شدن
شریک شدن، یا انباز شدن با یکدیگر. اشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممتاز شدن
تصویر ممتاز شدن
برگزیده شدن، مزیت یافتن برجسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
هم سفرشدن، شرکت کردن اتفاق کردن: بر خوان شیران یک شبی بوزینه ای همراه شد استیزه رو گرنیستی او را کجا شیراز کجا. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غماز شدن
تصویر غماز شدن
سخن چینی کردن، عیبجوئی کردن و طعنه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبا شدن
تصویر هبا شدن
دود شدن، تباهیدن نابود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
((شُ دَ))
گشاده شدن، رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن، گشوده شدن، وا شدن، گشوده شدن گره
کنایه از آمادۀ کار شدن، دایر شدن
بازگشتن
کنار رفتن برای مثال به اصل باز شود فرع و هست نزد خرد / هم این حدیث مسلّم هم این مثل مضروب (ادیب صابر - ۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
Opening
دیکشنری فارسی به انگلیسی
उद्घाटन
دیکشنری فارسی به هندی